باسواد شدنت مبارک
پسر گلم: امروز ٨ آبان ماه بود و وقتی از مدرسه اومدی یه ذوقی تو نگاهت بود که نگو!!!! پسر خوبم امروز برای اولین بار، با دستهای ظریف و کوچکش می تونست بنوبسه. تونسته بود با نوشتن کلمه بابا ، حس دوست داشتن بابا رو به خودش بفهمونه. وقتی کلمه آب رو نوشتی اونقدر خوشحال بودی که نگو. مرتب از به وجود اومدن آب ازم سوال می کردی !! آره عزیزم ، تو از امروز باسواد شدی و نمی دونی تو دل من و باباجونی چی می گذره!!! وقتی دفتر مشقت رو باز کردم از خوشحالی داشتم بال در میاوردم. یک صفحه کامل پر از آب و یک صفحه دیگه پر بود از بابا. فدات بشم که انقدر نوشتنت هم مثل خودت تمیز و قشنگه. خانم سلطانی جونی هم برات دو تا مهر هزارآفرین زده بود. از آم...