بهار دخترم، وقتی به دنیا اومدی یه روز خوب بود. آره عزیزم امروز، تولد بابا هم هست. بابا از اینکه تولدتون تو یه روز افتاده خیلی خوشحاله. یادم میاد اون روز خیلی گرم بود. من منتظر بودم تا اینکه صورت قشنگت رو ببینم. ساعت 11:30 صبح ، وقتی تو رو تو بغل من گذاشتند حس خوبی داشتم. آخه اولین نفری بودم که تو رو می دیدم و از این لذت می بردم. قرار بود وقتی به دنیا می آیی برای داداشی جون یه تانک بیاری. تو هم این کار رو کردی و نمیدونی داداشی چقدر خوشحال شده بود و دوستت داشت. گل قشنگم، عروسکم: آرزو می کنم هر جایی که پا میذاری، بوی عطر تنت بپیچه و همه ازش لذت ببرند. گلکم: دعا می کنم زندگیت مثل گل قشنگ و رویایی باشه ، اما عمرت هیچ وقت هیچ وقت، مثل گل...