یاشاریاشار، تا این لحظه: 17 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره

تولدت مبارک

یاشار

 پسر خوبم، با اومدنت دنیایی از مهر و محبتت رو با خودت آوردی و من و بابا رو عاشق و دیوونه خودت کردی. آخه اولین بچه ای بودی که تو خونمون پا گذاشتی. اولین باری که خواستم شیرت بدم رو از یاد نمی برم. آخه تو ، اون روز چشم چپت کاملا باز بود و یه چشمی داشتی به من نگاه می کردی. نمی دونی مامانی جونم چه کیفی داشت! بابا هم که مرتب داشت از من و تو فیلم می گرفت. حالا هر روز که از اون روزها می گذره من و تو بیشتر و بیشتر به هم نزدیکتر می شیم. عزیزکم: آرزو می کنم دنیای وجودت پر از مهر و صفا باشه. چندتایی از عکسهای دوران ٦ تا ٨ ماهگیت رو گذاشتم تا هر وقت می بینی یاد من و بابا باشی و بگی یادشون به خیر! دوست دارم   ...
29 خرداد 1391

پیش دبستانی شهید قزوهی

اینم چندتا عکس یادگاری از یاشار جون با دوستان مدرسه تقدیم به بچه های خوب پبش دبستانی شهید قزوهی جشن شب یلدا   یه عکس دسته جمعی ، روبروی مدرسه جشن دهه فجر   نوروز ١٣٩١   جشنواره پاییز   جشنواره زمستانی   همیار پلیس ...
30 دی 1390

همیار پلیس

از مدرسه خبر دادند که هفته نیروی انتظامیه و بچه ها هر کدوم که مایل بودند می تونند با لباس پلیس به مدرسه بیان. پسرکم، یادش رفته بود به مامان جونی بگه. من هم که از خاله جون اینو شنیدم همون شب من و تو با  مامانی اکرم جونی رفتیم تا برات لباس پلیس بگیریم. یادته؟ اون شب همه بچه ها اومده بودند تا لباس بگیرند. مگه لباس گیر میومد؟ خلاصه منم گشتم و گشتم تا برای یاشار جون لباس گرفتم. یادم میاد اونقدر خوشحال شده بودی که نگو.  البته کمی برات بزرگ بود ولی خوب مهم این بود که تو ، یه پلیس شده بودی و این برام ارزش داشت. فرداش با همون لباس به مدرسه رفتی و منم ازت عکس گرفتم. لباس پلیست رو هم برای یادگاری نگه داشتیم تا همیشه یادت بم...
4 آبان 1390