1 سالگیت مبارک
امروز ٣ مرداد ماه و تولد عسل مامان . البته یه تبریک هم برای بابا جونی داریم. دخترم امروز ١ ساله شد و ما جشن تولدش رو با داداشی هفته پیش گرفتیم. آخه مصادف شده بود با ماه رمضان. روز جشن تولدت، اونقدر گریه کردی و بهونه گرفتی که نگو.
فکر کنم عسل مامان خسته شده بود. خلاصه به هر بهونه ای بود با تو بازی می کردیم که یه کوچولو بخندی و خوشگل بشی تا بتونیم ازت عکس بگیریم.
بعدش هم رفتیم آتلیه و از تو داداشی جون عکس گرفتیم. چون سال اول تولدت بود، من و بابا همه رو دعوت کردیم تا برات یادگاری بمونه. خلاصه مامانی ها، بابایی ها، دایی علی و زندایی جون، خاله جونی ها، عمه جون و ...
همه دور هم جمع شده بودند و برای تو و داداشی جونی آرزوهای خوب می کردند. آخه نمی دونی چقدر خاطرخواه داری!!!!
وقتی آهنگ تولدت مبارک رو برای تو و یاشار گذاشتیم نمی دونی تو دلم چه خبرهایی بود. این حس رو فقط مامان های خوب می تونند درک کنند.
یادمه بچه بودم، مامانی اکرم می گفت بذار بزرگ شی می فهمی مامان شدن چه حسی داره؟ حالا که یه مامان شدم دارم می فهمم. آرزو می کنم بزرگ و بزرگتر بشی و برای خودت یه مامان خوب. اون موقع که اینو می خونی پیش خودت می گی: مامان یادت به خیر!!!!!!!!!
نو گلم بهار جون:
اولین سال از زندگیت گذشت. امیدوارم هر سال که از زندگیت می گذره ، همیشه سایه خدا رو سرت باشه و هیچ غمی تو زندگیت پا نذاره.